-
من و خط چشم کج و کوله م
دوشنبه 27 دی 1395 14:26
زن ها هرگز عاشق زیبایی چهره ی شما نمی شوند آن چه یک زن را مبتلا می کند امنیتی است که در شانه های مردانه هست... از یک سال و نیم پیش که اولین عمل رو روی چشمم انجام دادم دیگه مجبور شدم بخاطر مراقبت از چشمم دور هر گونه آرایش چشمی یه خط قرمز بکشم. تا این که دو روز پیش با دوستان رفتیم بیرون و همه شون حمله کردن به لوازم...
-
خانه ی پدری
جمعه 28 آبان 1395 14:17
سال اول یا دوم دبیرستان بودم که از جهرم کوچ کردیم و اومدیم شیراز. خونه ای که آقاجون خریده بود رو ندیده بودیم، روزی که با وسایل اومدیم توی اون خونه انگار وارد بهشت شدیم. یه حیاط بزرگ پر از باغچه،باغچه هایی پر از گل و درخت، سالن و اتاقهایی که به دل همه مون نشسته بود یادمه همون اول خواهرا رفتیم اون اتاق تاریک ته خونه رو...
-
حال مردابی من
یکشنبه 23 آبان 1395 15:31
هیچکس نمیداند که این آلودگیِ هوا تقصیرِ من است بس که در نبودش سیگار دود کرده ام... رمیصا_رستگار میگه میدونی هنوز واسه عاشق شدن دیر نیست؟ نگاش میکنم و میگم: هیچ میدونی هر چیزی سن و سالی داره؟ هیچ میدونی یه زن سی و پنج سالگی به یعدش یه عالمه تجربه داره و دیگه نمیتونه دل خوش کنه به حرفایی که زده میشه؟ میگم هیچ میدونی...
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 22 آبان 1395 14:45
هیچ گاه گیسوان یک زن را نادیده نگیر هر تار موی زن زیباترین موسیقی می شود اگر دستان مردانه ات استعداد نواختن عشق را داشته باشد... متینه_شاهینی خوبی ما آدمها به اینه که با همه چی کنار میایم،بستگی به حال افراد شاید واسه یکی طول بکشه یکی دیگه خیلی زود خودشو با شرایط وفق بده ولی بالاخره با همه چی کنار میایم و به زندگی مون...
-
دعاهاتون
یکشنبه 25 مهر 1395 22:21
48 روززز 48 روزه اینجا سر نزدم. هنوز باورم نمیشه از همه چی دور شدم. کاش همینطور که میشه از فضای مجازی دور شد، توان اینو داشتیم از این دنیای واقعی هم دور بشیم. خودم میدونم دچار یه افسردگی گذرا شدم،کم حرف، بی تحرک ،پول آتش بزن شدم. خود خور شدم. ولی خوب میدونم همه اینا تموم میشه واسه همین با اینا کنار میام. بالاخره واسه...
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 8 شهریور 1395 20:02
چند روز گذشته همش درگیر دکتر و معاینه چشمم بودم. متخصص خودم هیچی بهم نمیگه فقط بهم گفت برم پیش یه دکتر دیگه تا اون نظر نهایی رو بده . روی صندلی سرد ِ درمانگاه نشستم. چشمم به اون در چوبیه تا باز بشه و خانوم منشی اسمم رو صدادبزنه. اسمم رو که اعلام میکنه و از در چوبی میگذرم میفهمم که ای بابا اینجا باید هفت خان رستم رو رد...
-
سی و پنج سال و یک روزگی
چهارشنبه 6 مرداد 1395 14:43
عصر پنج امرداد روز تولد من و پسره ،خواهر شوهره کیک به دست اومده خونه و حسابی مارو غافلگیر کرد. با این که حالم خوب نبود و دلم تنهایی میخواست سعی کردم بذارم بهم خوش بگذره. شوشو واسه خرید وسایل پذیرایی از خونه رفت بیرون و وقتی برگشت دوتا شاخه گل رز واسمون گرفته بود خیلی خوشحالم کرد با این کارش، چون ازش انتظار همچی کاری...
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 4 تیر 1395 15:21
چند سال پیشا وقتی میدیدم مامانم، یا مامان بزرگم با هر اتفاقی به راحتی میتونن همزاد پنداری کنند تعجب میکردم. تعجب میکردم که چطور خیلی راحت با شنیدن یه خبر می تونن اشک بریزن . اون زمانها من اگه با شنیدن یه خبر خیلی هم ناراحت میشدم باید سه ساعت توی حس گریه فرو میرفتم و اینقدر به اتفاقهای ناگوار فکر میکردم که تهش بتونم یه...
-
کاش تموم بشه
یکشنبه 23 خرداد 1395 21:48
هر کسى باید یک نفر را داشته باشد تا حالش از تنهایی درد نکند.. چند روزیه خسته م . دقیقا شعر بالا شرح حال من شده حالم از تنهایی درد گرفته. البته هر وقت حال روحیم میریزه به هم خدا به زیباترین شکل ممکن حالمو سر جاش میاره چند شب پیش با شوشویی در حد بنز دعوام شد، وقت اذان مغرب کلی سر خدا داد زدم غر زدم خدا هم با آرامش نگام...
-
ضد حال ها
دوشنبه 17 خرداد 1395 11:04
گاهی اگر که عشق تو را دست کم گرفت تقصیر توست؛ دست مرا کم گرفته ای آرش شفاعی یه سفر دونفره ی عالی داشتیم. البته ته ِ سفر اگه شوشو با مرور خاطرات ِ روزهای مجردی گند نمیزد به حال و حسادتهای یه زن عاشق حتما بهتر هم میشد. ولی خو چه میشه کرد مردها یه جاهایی کلا فکر نکرده میشینن یه خاطرات ِ حسادت بر انگیزی واسه زنهاشون تعریف...
-
روزهای کسل ِ دوست داشتنی
سهشنبه 11 خرداد 1395 11:19
سیگار باشد یا جام شراب چه فرق، همینکه جای لبت هست مرا کافی است نسرین فخیمی روزهای کسل ِ دوست داشتنی اون روزیه صبح زود بیدار میشی با بدبختی خودتو از تخت جدا میکنی لباسها رو میشوری باز خودت رو مهمون تخت میکنی هر از یک ساعت بلند میشی یه تیکه از وسایلی که فردا با خودتون میخواید ببرید جمع میکنی و پرت میکنی رو ساک تا وقتی...
-
قضاوت ممنوع
یکشنبه 9 خرداد 1395 20:58
کتی رنگ زیتون آویزان پشت صندلی اش، عطر امروزِ او دیوانه تر از دیروز در ذره ذره تنم نسرین فخیمی بعد از فوت مامان شوشویی و رفتن مهمون ها ، چند روزی طول کشید تا زندگی به روال عادی خودش برگرده ولی بالاخره برگشت. میتونم یه اعتراف بکنم؟ زندگی این روزها را دوست دارم تکلیف زندگیمون روشنه میدونیم داریم چیکار میکنیم. احساس...
-
عمر گران میگذرد خواهی نخواهی
شنبه 25 اردیبهشت 1395 22:44
توی مدت مریضی مامان شوشویی اتفاقاتی افتاد که هیچ وقت به عمرم ندیده بودم .خیلی واسم عجیب بود ، ولی امروز که از اون روزها گذشته و آروم شدم و به اون اتفاقها فکر میکنم میبینم چقدر از خدا غافل شده بودم. توی این مدتی که مامان شوشویی توی بیمارستان بود چند بار به دخترش گفت که شب که میشه مادرش میاد و کنار تختش میشینه خواهر...
-
اندراحوال مریضی های مامان شوشو
دوشنبه 13 اردیبهشت 1395 15:32
ساعت سه ظهره تازه از بیمارستان رسیدیم ، با پسری ناهارمون رو تند تند خوردیم حس و حال هیچ کاری واسم نمونده حتی اینقدر توان ندارم بلند شم دستی به سرو گوش خونه بکشم. دیشب خواهر شوهر جان شوهرش اومد و از امروز رفت خونه مامانش بمونه بعد از بیست و چند روز من تنها شدم و اصلا نمیدونم چطور از تنهایی لذت بخشی که پیدا کردم لذت...
-
اردیبهشت هست و هوای بهشت هست
جمعه 3 اردیبهشت 1395 20:36
به غرورم کاری نداشته باش هرچه می خواهی بشکن از دلم بگیر تا ته حنجره ام برو دستم را خودم می شکنم که همین سرخط نقطه / ضعفم را نوشت یادم نبود نامردها مشت شان از قلب شان بزرگ تر است منیره_حسینی ایـــــــــــــنم هست تلگرام راحیل : https://telegram.me/mamaniashegh ثبت نظر این روزها که خدا بهشتش را به شیراز هدیه داده و همه...
-
.....
یکشنبه 22 فروردین 1395 15:35
ای دوست بر جنازه ی دشمن چو بگذری شادی مکن که بر تو هم این ماجرا رود! "سعدی" تلگرام راحیل : https://telegram.me/mamaniashegh از روزی که از سفر برگشتیم در گیر مریضی مامان شوشو هستیم. بنده خدا یهویی به بد مریضی گرفتار شد. همه دردهاش یه طرف این که یه روز در میون باید بره واسه دیالیز واقعا سخته مریض شدنش تا حدی...
-
بی نظمی سلام
شنبه 14 فروردین 1395 23:46
اگر با «انتظار» کشیدن، کسی نقاش میشد، من الان «کمال الملک» بودم! احمدرضا احمدی تلگرام راحیل : https://telegram.me/mamaniashegh تعطیلات نوروز چشم بر هم زدنی گذشت. زندگی باز به روال عادی برگشت فقط این تغییر ساعتها بدجور رو مخه هنوز بیدار نشدی بچه ها از مدرسه و اداره میان خونه ...په من کی ناهار درست کنم؟ یه اعتراف که...
-
روزمون مبارک
چهارشنبه 11 فروردین 1395 00:07
از معجزاتش این بود که آغوشش عصرِ جمعه نداشت! سید علی صالحی تلگرام راحیل : https://telegram.me/mamaniashegh تو توی خونه سرگرم مهمونداری هستی پسرت میاد میگه : مامان بچه ها دارن میرن بیرون منم باید باهاشون برم. تو اخم میکنی که بچه مهمون داریم کجا میخوای بری؟ باباش میپره وسط دعواتون و میگه برو پسرم من اینجا به مامانت کمک...
-
نهمین عصر بهار
دوشنبه 9 فروردین 1395 19:09
هر روز دارد دلم "تنگ تر" می شود نمی دانم، شاید هم امشب روی اولین "دیوار مهربانی " آویزانش کنم . . . وقتی یه عصر ابری بهاری، توی خونه تنها میشی و تصمیم میگیری بشینی این ---->>> کتاب رو بخونی ولی نمیتونی از ایــــــــــــــــــــن ترانه دل بکنی... تلگرام راحیل :...
-
منفی ترین پستی که گذاشتم
دوشنبه 9 فروردین 1395 08:01
من بهار می شوم تو با لبهات بر تنم شکوفه بزن... عباس_معروفى تلگرام راحیل : https://telegram.me/mamaniashegh دنیا چه رسم تلخی داره ،از هرچی که میترسی اونو سرت میاره بالاخره زندگی روال عادی خودش رو شروع کرد سفر تموم شد، دید و بازدید ها تموم شد . فقط مونده این سیزده هم بگذره و مسخره بازی ها تموم بشه سفر که کلا یه ضد حال...
-
آخرین پست سال 94
سهشنبه 25 اسفند 1394 07:42
وقتی که قبل از شروعِ تعطیلاتِ نوروزی ، جاده تو را می خواند و تو لبریزی از شوق سفر هنوز نمیدونم تا چندمین روزِ نوروز اینجا نباشم ،ولی مطمئن باشید اینجا ----->>> تلگرام راحیل : https://telegram.me/mamaniashegh هستم ایـــــــــــــــــــــن تقدیم به همه تون [یه عالمه قلب و بوس و بغل ] راحیلی نوشت : سال جدید رو...
-
حس و حال ِ همه ی ثانیه ها ریخت به هم
پنجشنبه 20 اسفند 1394 15:12
دیروز زنی را دیدم که مرده بود و مثل ما نفس میکشید راستی یک زن چطور میمیرد مرگش چگونه است یا لبخند به لب ندارد یا آرایش نمیکند یا دست کسی را نمیفشارد یا منتظر آغوشی نیست یا حرف عشق که میشود پوزخند میزند آری زنها اینگونه میمیرند گابریل_گارسیا_مارکز دیروز از ساعت 2 ظهر هندزفری به گوش فقط ایـــــــــن رو گوش دادم...
-
وقتی سکوت میکنم دارم به گریه می رسم
دوشنبه 17 اسفند 1394 22:26
می باید اندکی " دلخوشی " برای روزهای مبادا کنار می گذاشتم ! مثلِ همین روزها که برای تکاندنِ این خانه، به چیزی بیشتر از وسواسِ زنانه محتاجم ... هستی دارایی و ایــــــــــــــــــن تلگرام راحیل : https://telegram.me/mamaniashegh کلافه م این روزهای آخر سال با دلتنگی و کلافگی میگذره همیشه گفتم عاشق آخرین روزهای...
-
وقتی یه زن تنها بماند
پنجشنبه 6 اسفند 1394 14:39
ﯾﻪ ﻭﻗﺘــﺎﯾـﮯ ﺁﺩﻡ ﯾﻬــﻮ ﯾــﮯ ﻣـﮯ ﻓﻬﻤﻪ ﭼﻘــﺪﺭ ﺗﻨﻬـــﺎﺳـﺖ . . .~ و ایــــــــــــــــــــــــــــن تلگرام راحیل : https://telegram.me/mamaniashegh زنها وقتی تنها میشن ظرفیت گرفتن بدترین تصمیم ها رو دارن مثلا خود ِ من توی هفته ای که تنها بودم بخاطر کم شدن فشار تنهایی رفتم قال قهوه گرفتم :) بعد وقتی فال گرفتنه تموم شد کلی...
-
به دادم برس
یکشنبه 2 اسفند 1394 23:04
تو رفته ای و مامور اداره یِ برق هر کار می کند چراغِ این خانه روشن نمی شود ... " سمانه سوادی " تلگرام راحیل : https://telegram.me/mamaniashegh یه راحیل افسرده که نشسته دم نوش گل گاوزبون مینوشه و ایــــــــــــــــن موزیک رو گوش میده راحیلی نوشت : دوستانی که گفته بودند من توی تلگرام درخواستشون رو توی کانال...
-
بذار خیال کنم هنوز یه لحظه از نیازتم
جمعه 30 بهمن 1394 14:57
دلـم می خواهد کسی تو را به من تعارف کند تا من تمامت را بردارم ... ! __ خاطره کشاورز __ تلگرام راحیل : https://telegram.me/mamaniashegh از بعد از عمل چشمم کلا خواب با من غریبه شده هر شب من دنبالشم و اون از من فراری. از 13 آبان به اینور من یه شب خواب راحت نداشتم. این روزا خیلی کلافه م بخاطر بیخوابی همه ی خونه از دست من...
-
مرا نمیفهمی
پنجشنبه 29 بهمن 1394 14:06
تو مرا نمیفهمی نمیدانی چه حالی دارد پیراهن مشکی اش را اتو بزنی به کمد لباسهایش پناه ببری خودت را با پیراهن سفیدش کفن کنی و خدا خدا کنی یقه اش وزنِ آغوشِ نیمه کاره ی تو را تاب بیاورد ! " سمانه سوادی " شنیدن ا یـــــــــــــن موزیک نیازمند یه حال خاص است تلگرام راحیل : https://telegram.me/mamaniashegh چهارشنبه...
-
نرینه های زور گو
دوشنبه 26 بهمن 1394 12:47
دلم دوست دارد دسته گل به آب بدهد.. عاشق شود.. شیطنت کند.. شور بزند.. از همان دلشوره های خوب.. اما چه بد ترک برداشته است!! __ فریبا فوقانی __ تلگرام راحیل : https://telegram.me/mamaniashegh واسه زن و شوهرها قشنگ ترین دعوا ، دعوا واسه بچه دار شدنه. دعوایی که دوروزه خونه ما رو در برگرفته مامان خونه دلش دختر میخواد ، دوتا...
-
:)
چهارشنبه 14 بهمن 1394 20:56
می خواهم در بلندای آغوش مردانه ات پناه بگیرم عریان شو. "شبنم وقاری" ایـــــــــــنوووو تلگرام راحیل : https://telegram.me/mamaniashegh ثبت نظر یه شب ِسرد ِنیمه بهمن ،کنار سد ِپر از آب و دیدن این منظره ی زیبا گرم میشه :)))
-
همینجوری ها
چهارشنبه 14 بهمن 1394 15:47
هرکس از نظر ِ عاطفی نیروی بیشتری می گذارد، بیشتر درد می کشد طبیعی است که بیشتر هم جیغ بزند! __ عباس معروفی __ چند وقتی میشد که اسانس خوشبو کننده و آرامش بخش تموم شده بود. جاهای مختلفی رفتم دنبالش ولی اون بویی که مد نظرم بود رو نتونستم گیر بیارم. تا این که دیشب مسیرم خورد سمت اون مغازه ای که واسه اولین بار ازش خرید...