بذار خیال کنم هنوز یه لحظه از نیازتم

دلـم می خواهد
کسی تو را
به من تعارف کند
تا من
تمامت را بردارم ... !

__ خاطره کشاورز __

 

 

تلگرام راحیل :

https://telegram.me/mamaniashegh

 

 

 

  

ادامه مطلب ...

مرا نمیفهمی

تو مرا نمیفهمی


نمیدانی چه حالی دارد


پیراهن مشکی اش را
اتو بزنی
به کمد لباسهایش پناه ببری
خودت را با پیراهن سفیدش کفن کنی
و خدا خدا کنی یقه اش
وزنِ آغوشِ نیمه کاره ی تو را
تاب بیاورد !

" سمانه سوادی "

 

 

شنیدن ایـــــــــــــن موزیک نیازمند یه حال خاص است

 

تلگرام راحیل :

https://telegram.me/mamaniashegh

 

  

ادامه مطلب ...

نرینه های زور گو


دلم دوست دارد دسته گل به آب بدهد..
عاشق شود..
شیطنت کند..
شور بزند..
از همان دلشوره های خوب..
اما
چه بد ترک برداشته است!!

__ فریبا فوقانی __

 

 

تلگرام راحیل :

https://telegram.me/mamaniashegh

 

 

  

ادامه مطلب ...

:)


می خواهم

در بلندای آغوش مردانه ات

پناه بگیرم

عریان شو.

"شبنم وقاری"

 

ایـــــــــــنوووو

 

تلگرام راحیل :

https://telegram.me/mamaniashegh



ثبت نظر

ادامه مطلب ...

همینجوری ها

هرکس از نظر ِ عاطفی نیروی بیشتری می گذارد، بیشتر درد می کشد
طبیعی است که بیشتر هم جیغ بزند!

__ عباس معروفی __

 

 

 

چند وقتی میشد که اسانس خوشبو کننده و آرامش بخش تموم شده بود.

جاهای مختلفی رفتم دنبالش ولی اون بویی که مد نظرم بود رو نتونستم گیر بیارم.

تا این که دیشب مسیرم خورد سمت اون مغازه ای که واسه اولین بار ازش خرید کردم.

رفتم روبروی فروشنده ایستادم ولی یادم رفته بود بگم چی میخوام

یه مدت طولانی توی چشمای فروشنده زل زدم آخرش خودم خسته شدم از فکر کردن میگم ببخشید خانوم از این قطره خوشبو کننده ها داری؟

میگه اسانس؟

گفتم واااای ها اسمش یادم رفته بود از همینا دارید؟

خلاصه یه اسانس عشق خریدم اومدم خونه

 

راحیلی نوشت: به مرحله ای از زندگی رسیدم که گاهی اسم خودم رو هم فراموش میکنم چه برسه به اسانس

قبل تر ها خیلی راحت تر مینوشتم این روزها نمیتونم اونجوری راحت بنویسم از قضاوتها میترسم.

 

 

تلگرام راحیل :

https://telegram.me/mamaniashegh

 


ثبت نظر

اینجا و اونجا و همه جا

 

 

فقط بخاطر این که از دنیا عقب نباشم اینجا 

  https://telegram.me/mamaniashegh  

هم هستم

 

خلاصه راحیل اینجا، راحیل اونجا ، راحیل همه جا

 

https://telegram.me/mamaniashegh


چند بوسه زندگی کرده ای؟

زندگی را به سال نباید شمرد ، که چند سال زندگی کرده ای !!
باید به آغوش شمرد ... به بوسه ... ،
که چند آغوش ، که چند بوسه زندگی کرده ای ...!

__ فرشید فرهادی __

 

 

شعر بالا رو با کلی سوز و گداز واسش میخونم و چشم میدوزم بهش. میگه خوووو که چی؟

میگم به خدا حرف حق رو زده

همینجوری که ولو شده رو کاناپه کنترل تلویزیون رو میذاره کنار و با دستش چندتا بوس میفرسته میگه بیا بشمور ببین چند سال به سنت اضافه شد.

هرچی کوسن رو مبلاست رو پرت میکنم سمتش میگم بیا تو بوس دادی منم بغلش رو نثارت کنم هم سن و سال بشیم. 

اصلا مردهای بی احساس رو باید چیز کرد ..چییز

 

راحیلی نوشت : یه عالمه عکس و نقاشی های خیلی خیلی رمانتیک رو دستم مونده که نمیشه اینجا بذارم هر وقت نگاهشون میکنم اینقدر دلم میسوزه . با هزار امید و آرزو از فیس بوک کش رفتم

 

ایـــــــــــنم هستااااااا


ثبت نظر

 

 

یه راحیل کیپ با یه روز معمولی

سرما خورده ام و ناخوش ..

باز هم بدون من زیر باران قدم زدی !؟؟


مهران پیرستانی

 

 

 

دوست دارم زندگی که یک نواخت میشه یه نفر از اعضای خانواده از خود گذشتگی کنه و با سرخوش بازی در آوردن زندگی رو به سمت شادی هدایت کنه ولی خو این توی این روزهای درگیری عمل و روزهای غمگین از دست دادن شوهر خواهر شوهری واسه هیچ کدوممون حس و حالی نمونده بود

پشت بند تموم شدن این مشکلات یه آنفولانزای مسخره افتاد توی جمع خانواده و تنها کسی که تن به آنفولانزا نداده بود من بود تا این که زد و همه اهالی منزل خوب شدن و من افتادم.

یه آنفولانزای خری بود که نگو. دماغ کیپ شده بود. راه گلو کیپ شده بود نفس به سختی میومد و میرفت قشنگترش این بود که صبح ها مژه هام هم کیپ میشد و تا با آب گرم مژه ها رو شستشو نمیدادم چشمام باز نمیشد دیگه از تُن صدا نگم خیلی سنگین ترم

خلاصه توی هفته ی گذشته کلا راحیل کیپ و بهم چسبیده ای شده بودم

بعد روز جمعه ای شوشو با از خود گذشتگی و به صورت ملایم یه انرژی خوبی به حال و هوای خونه تزریق کرد که نگو.

از صبح اعلام کرد امروز فکر ناهار نباش .هوا که رو به گرم شدن رفت دست مارو گرفت و بردمون شیراز گردی .یه دسته کوچولو گل نرگس هم واسمون گرفت و ایـــــــــــــن موزیک رو هم گذاشت و دو نفری تا دو بعد از ظهر کل خیابونهای خلوت رو چرخیدیم و حرف زدیم ،غیبت کردیم، از هم ایراد گرفتیم یه جاهایی ایراده تو مخ طرف مقابل فرو میرفت و کار به اخم و فحش میرسید ولی خو ته تهش این شد که ناهار از بیرون بگیریم و بیایم خونه سه تایی بشینینم به ناهار خوردن و اینجوری یه خانواده ی شاد و موفق به جامعه تحویل بدیم



 

 ثبت نظر