بی نظمی سلام

اگر با «انتظار» کشیدن، کسی نقاش می‌شد، من الان «کمال الملک» بودم! 

احمدرضا احمدی

 

 

 

تلگرام راحیل :

 

https://telegram.me/mamaniashegh

 

 

  

تعطیلات نوروز چشم بر هم زدنی گذشت.

زندگی باز به روال عادی برگشت فقط این تغییر ساعتها بدجور رو مخه

هنوز بیدار نشدی بچه ها از مدرسه و اداره میان خونه ...په من کی ناهار درست کنم؟

یه اعتراف که این سیزده روز سر دلم سنگینی میکرد این بود که تمیز نگه داشتن خونه از زایمان سخت تره.

یعنی توی ایام عید که هی منتظر مهمون بودم و باید خونه رو عینهو دسته گل نگه میداشتم تا همه به کدبانو گریم پی ببرند دهنم سرویس شد از تمیز کاری و منظم بودن.

توی همین چند روز به این نتیجه رسیدم من آدم نظم و انضباط نیستم . من نمیتونم تا ظرفها رو شستم با دستمال خشک کنم توی کابینت جا بدم. من نمیتونم هر روز روی اجاق گاز رو تمیز کنم .من نمیتونم هر روز خونه رو جارو بکشم. من نمیتونم دستمال به دست دنبال لکه های خیالی روی آینه باشم.

من وقتی از بیرون میرسم خونه کفشم توی حیاط باید بمونه تا یه ساعت بعدش برم کفشم رو بردارم بذارم جا کفشی. کیفم باید کنار مبل باشه بعد که خستگیم در رفت ببرم بذارم توی کمد، خریدها باید روی میز ناهارخوری بمونه وقتی پیغامهای تلگرامم و اینستاگرام رو چک کردم برم خریدها رو توی یخچال و کابینت جا بدم.

خلاصه مرسی از تعطیلات که تموم شدن و من رو از درد و رنج نجات دادن. البته توی این یه روز اتمام تعطیلات من هنوز به قانون و نظم و انضباط پایبند بودم ببینم تا کی میتونم منظم باشم