کم گوی و گزیده گوی چون دُر

هیچ آدمِ عاقلی
بعدازظهرِ یک روزِ پاییزی را وِل نمی کند بروَد

به جای قدم زدن با تو
سرما بخورد.

...

__ علیرضا اکبری ماکویی __



اون زمانها که خیلی هم دور نیست ،دوران نوجوانی خودم وقتی با مامانم میرفتم بیرون با این که با مامانی فقط 15 سال تفاوت سن داشتم ظاهر مامانم کاملا متفاوت تر از من بود
همیشه مشخص میشد من دخترشم
ولی این  روزها  تشخیص مادر از دختر واقعا سخت شده
و این اتفاق اصلا جالب نیست
نمیدونم شاید من اُمُل باشم
ولی  جو بین بعضی مادر و دخترها رو دوست ندارم
حد و حدودها از بین رفته ، متاسفانه بعضی مامانها می خوان همسن دخترشون رفتار کنند و این  یه اتفاق وحشتناکه
این به اصطلاح صمیمیتهای مادر و دختری که همه مرزها رو از بین میبرن بدجور منو زجر میده .
این که  یه مادر بخاطر آزادی خودش بخواد به دخترش باج های سنگین بده ، بدجور درد آوره
این روزها  که این رفتارها رو میبینم و میشنوم همش به خودم میگم یعنی اگه منم دختر داشتم همچی کاری باهاش میکردم؟؟؟

راحیلی نوشت: در لفافه حرف زدن خر است ...خیلی از اتفاقهایی که به چشم دیدم رو نوشتم و پاک کردم
خود سانسوری هم خر است

نظرات 3 + ارسال نظر
فریا یکشنبه 19 مهر 1394 ساعت 15:36

سلام راحیلی جونم اخ که چرا سانسور خووو بگو ما هم بدونیم

شاید یه روز زدم به سیم اخر و دست از خود سانسوری برداشتم

جینگیل پنج‌شنبه 16 مهر 1394 ساعت 14:07

سلام راحیل عزیزم.
در مقابل مطلبت خیلی حرف دارم ولی بی خیال.....نوشته ت خیلی اوکی بود...

خودمم خیلی حرف داشتم ولی نشد بنویسم دیگه خیلی کالبد شکافی میشد و حال به هم زن

سید چهارشنبه 15 مهر 1394 ساعت 22:07 http://www.land-afg.blogsky.com

والا دوباااار مطلب تون رو خوندم و به نظرم مضمون اصلی تون رو نفهمیدم هنوز

خانومها بیشتر درک میکنند چی میگم

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.