دعاهاتون


48 روززز

48 روزه اینجا سر نزدم.

هنوز باورم نمیشه از همه چی دور شدم.

کاش همینطور که میشه از فضای مجازی دور شد، توان اینو داشتیم از این دنیای واقعی هم دور بشیم.

خودم میدونم دچار یه افسردگی گذرا شدم،کم حرف، بی تحرک ،پول آتش بزن شدم.

خود خور شدم.

ولی خوب میدونم همه اینا تموم میشه واسه همین با اینا کنار میام.

بالاخره واسه 29 مهر نوبت عمل ردیف شد.

برعکس سری قبل که توی بیمارستان خصوصی بدون هیچ دوندگی و دردسری عمل شدم واسه عمل این سری دکتر گفت فقط و فقط بیمارستان خلیلی که یه بیمارستان دولتیه و مختص چشم هست  عمل میکنم. بماند که با چه بدبختی و دوندگی و چقدر نامه بازی از طرف خود دکتر با مسئول اتاق عمل وقت عمل به من دادن واسه اون روز ، تازه منی که مریض اورژانسی بودم بعد از 15 روز دوندگی تونستم نوبت بگیرم حالا بقیه بماند.

به این عمل هم دلم روشنه ،یعنی کار دیگه جز امیدوار بودن از دستم بر نمیاد .هی واسه خودم انرژی مثبت میفرستم تا بتونم خوشبینی خودمو حفظ کنم.

هر چی به روز عمل نزدیک میشم یه استرس بد میاد سراغم که قابل کنترل نیست .

خیلی پراکنده نوشتم، میدونم.

نمیتونم واسه نوشتن تمرکز داشته باشم

فقط خواستم بگم 29 مهر آخرین پنجشنبه ی مهر، عمل میشم. اون روز به یادم باشید و واسم دعا کنید و مهرتون رو واسم بفرستید

راحیلی نوشت1: یادتون باشه دوستتون دارم.

راحیلی نوشت2:نمیدونم باز دوباره کی بتونم بیام و اینجا رو ببینم ولی برمیگردم قول میدم.

راحیلی نوشت 3: این چند روز اگه اینجا به روز نشه ولی مطمئنن کانال تلگرام به روز میشه .

راحیلی نوشت 4: پنجشنبه صبح منوووو یادتون نره هااااااااااا



تلگرام راحیل :

 

 

 

 

 

 

 

https://telegram.me/mamaniashegh