کاش این نیز به خوبی بگذرد

از صبح چشم دوختی به لیوان چایی که ساعت قبل گرم بود و میگی کجا بودم که این چایی به شربت تبدیل شد

هنوزم به درست بودن تصمیمی که گرفتی شک داری

هنوز بعد از چندین ماه فکر کردن در مورد کاری که میخوای انجام بدی دلت قرص نیست

هنوز سردرگمی

هنوز دلت یه حامی میخواد که بیاد روبروت بایسته زل بزنه توی چشمات و بگه این کار درست ترین کاریه که میخوای انجام بدی

هنوز خیلی سردرگمی ولی خوب دیگه خیلی دیر شده واسه پشیمونی ،لحظه های آخر این سردرگمی رو داری طی میکنی

کاش چند هفته بعد که میام مدیریت بلاگفا رو باز میکنم و روی گزینه ی نوشته ی جدید کلیک میکنم قلبم پر از گرمی باشه و واستون از درست ترین تصمیم زندگیم بگم.

راحیلی نوشت 1: توی  چند روز آینده هر وقت یادم افتادید یه کوچولو هم منو دعا کنید

راحیلی نوشت 2: امروز که یک زن 35 ساله م و میخوام بزرگترین تصمیم زندگیم رو بگیرم حال 30 سال قبل مامان و آقاجون رو درک میکنم که واسه تصمیم گیری بخاطر سلامتی من چقدر با خودشون کلنجار میرفتن




ایـــــــــــــن


نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.