زن است دیگر

آن قدر برای تو می میرم
که هربارصدایم بزنی
جانم از دهانم بیرون بیاید

منیره حسینی



زن است دیگر گاهی  [ پی  ام  اس ]  یقه اش را در حین رانندگی میگیرد.

و آن زن چاره ای ندارد بجز این که پاچه ی آقای راننده ی پشت سرش را بگیرد و بخاطر این که  خر خطابش کرده  به او راه عبور ندهد و آنقدر آرام در آن خیابان باریک ِ یک طرفه رانندگی کند تا جان آن  مرد به لبش برسد

زن است دیگر گاهی چراغ ها و بوقهای ممتد ِ راننده ی بی شعور پشت سرش برایش بی اهمیت میشود و لذت میبرد از دیدن زجر کشیدن و راه فرار نداشتن راننده ی بی شعور پشت سرش

لبخندهای  رضایت یه زن ِ در بحران پی ام اس، از صدتا شیرینی خامه ای و مدال طلای مقام اولی هر مسابقه ای شیرین تره


پ.ن. : من و شوشو قادریم یه مسافرت ده روزه بریم و از لحظه ی حرکت تا برگشت به خونه ایــــــــــــــن موزیک رو گوش بدیم و خسته نشیم

همه جاده های شمالی رو با این موزیک طی کردیم  و هیجان خونمون رفت بالا و لذتش رو بردیم




نظرات 2 + ارسال نظر
زنی در لحظه های بی نقاب سه‌شنبه 27 مرداد 1394 ساعت 11:24 http://silentmind.blogfa.com

عاشقتم
راحیل خوشگل شیطون دوست داشتنی

یه دونه اییییییییییییی یه دونه و مهربون

الهام(منو) جمعه 23 مرداد 1394 ساعت 21:39

ای وای من
من فک نکنم بتونم این کارو بکنم

راحیل من فقط یکم نگران گوش و اعصاب پسری شدم که عقب نشسته و شما تموم مسافرت یه اهنگ گوش دادین

دختر جان اونم خیلی آروم ننشسته بود یه خط در میون غر میزد ولی خو من و شوشو دو نفر بودیم ولی اون یه نفر و زورش به پدر و مادر مهربونش نمیرسید

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.